شمیم تغییر

روی سنگی نشسته ام غمگیندر غروبی به رنگ خاکسترگرد و خاکی غلیظ می باردبه سر وصورت و به سینه و سراوج گرما هوای خرما پزآسمانی گرفته و سنگینزیر آوار زندگی مردیم تف براین  زندگی بس ننگینکاش می شد دوباره برگردمبه همان دوره ی رضا خانیاین که گفتم ز روی ناچاریستزندگی نیست جز  پشیمانیمن که در زندگی  قوی بنیانسنگ زیرین آسیا بودمدارم از دست می روم ای وایواقعا ذره ذره فرسودمطفل من طفل آرزوهایمباتوام بعد من چه خواهی کردمثل من ذره ذره خواهی مردزیر ماشین نیهلیسم دردیا به جنگل به کوه و چاه و مغاربه کجاها پناه خواهی بردهمه جا دود سرب و باروت استزندگی را   به گور باید بردروی سنگی نشسته ام غمگیندر غروبی به رنگ خاکسترگرد و خاکی غلیظ می باردبه سر وصورت و به سینه و سر اوج گرما هوای خرما پزآسمانی گرفته و سنگینزیر آوار زندگی مردیمتف براین  زندگی بس ننگین کاش می شد دوباره برگردمبه همان دوره ی رضا خانیاین که گفتم ز روی ناچاریستزندگی نیست جز  پشیمانی من که در زندگی  قوی بنیانسنگ زیرین آسیا بودمدارم از دست می روم ای وایواقعا ذره ذره فرسودم طفل من طفل آرزوهایمباتوام بعد من چه خواهی کردمثل من ذره ذره خواهی مردزیر ماشین نیهلیسم درد یا به جنگل به کوه و چاه و مغاربه کجاها پناه خواهی بردهمه جا دود سرب و باروت استزندگی را   به گور باید برداکبرعسکرینیهلیسم به معنی هیچ وبی ارزش + نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم خرداد ۱۴۰۱ساعت 2:40&nbsp توسط اکبرعسکری  |  شمیم تغییر...

شمیم تغییر...

برای دخترگلم مرسانای عزیزای که چال گونه ات ازهرنوایی سازترای که رخسارگلت ازشهرگلهانازترباقدوم سبز تو  بالیده هرگلواژه امداد قاموس پر اعجازت به شعراعجازترغرق دررویاشوم درمعبدچشمان توروی ماهت ازمه هفت آسمان مهناز ترهدیه ناب خداوندی تومرسانای منعشوه هایت نزدمن ازهرکسی طنازترتاکه میخندی توباآن چالهای گونه اتمی شوی زیباترو رعناترو ممتازترتاکه بینم خنده ات غم ازدلم پرمی کشدبودنت ازهردوایی بهرمن اعجازترهرکسی جای خودش داردمیان باغ دلنام تودرسینه ام باشدبلندآوازترآن بهشتی که همه دم می زنندازآن تویی دلبری عشوه گری ؛ طنازی ازگل نازترمافراترازتمام عاشقان این جهانعشق مان باشد به دنیا ازهمه ممتازتراکبرعسکری + نوشته شده در  جمعه دهم تیر ۱۴۰۱ساعت 0:50&nbsp توسط اکبرعسکری  |  شمیم تغییر...